مرگ مغزی چیست؟

 

مغز انسان همانند یک فرمانده‌ی با تجربه و آگاه به تمام مسائل پیرامونش، با دریافت کنش‌های محیط بیرون و درون، دستور واکنش ‌هایی مناسب با آن را صادر می‌کند. مغز خود از دو نیمکره‌ی به ظاهر هم شکل تشکیل یافته است. هر کدام از این قسمت‌ها مسئول یک فرآیند شناختی و یا عملکردی در انسان می‌باشند و اختلال در خونرسانی هر قسمت منجر به اختلال در قسمتی از عملکرد انسان می‌شود.

چهار رگ اصلی که از گردن وارد جمجمه می‌شوند و وظیفه خونرسانی به مغز و ساقه مغز را به عهده دارند. برخی موارد مانند ضربه به سر، خونریزی مغزی ناشی از پاره شدن عروق مغزی، تومورهای مغزی و … موجب بالا رفتن فشار داخل مغز شده و بدلیل غیر قابل گسترش بودن استخوان‌های جمجمه، فشار بالا، موجب بسته شدن عروق داخل مغز می‌شود. همانطور که قبلا” نیز گفته شد این واقعه منجر به قطع خونرسانی به سلول‌های مغزی شده و کلیه سلول‌های مغز و ساقه مغز به طور کامل تخریب می‌گردند.

به عبارت دیگر اگر به هر دلیلی سلول‌های مغز و ساقه مغز تخریب شوند و تمامی فعالیت‌های مغزی و ساقه مغزی به‌طور همزمان و غیرقابل برگشت قطع شوند، فرد دچار مرگ مغزی می‌شود.

 

 

 

در قلب ما یک گره الکتریکی کوچک وجود دارد که این گره مسئول تولید الکتریسیته است. الکتریسیته به قلب منتقل می شود و برای قلب ضربان ایجاد می کند. به این ترتیب خون از قلب خارج می شود و به دیگر ارگان های بدن می رسد.

 

این گره علاوه بر تولید الکتریسیته می تواند برای مدت زمان 8 تا 10 دقیقه الکتریسیته را در خود نگه دارد، تنها خوراک این گره اکسیژن است که از ریه دریافت می شود. به محض این که به مغز ضربه وارد شد و از بین رفت، مرکز تنفس در ساقه مغز هم از بین می رود.

به عبارت دیگر به این گره کوچک در قلب اکسیژن نمی رسد تا بتواند الکتریسیته تولید کند. اما این گره می تواند برای مدت زمان 8 تا 10 دقیقه الکتریسیته را در خود نگه دارد. اگر در این مدت اورژانس خود را به بالین بیماری که تصادف کرده و بیهوش شده برساند و از دستگاه تنفس مصنوعی برای اکسیژن رسانی به بدن بیمار استفاده کند، این گره فریب می خورد و تصور می کند ریه همچنان اکسیژن موردنیازش را تامین می کند، بنابراین به ضربان ادامه می دهد. به همین علت بسیار مهم است که اورژانس خود را سریع به بیمار برساند.

 

 

اگر فردی تصادف کند و در نتیجه در کما برود، اگر اورژانس در مدت زمان 8 تا 10 دقیقه خود را به بیمار برساند و اکسیژن مصنوعی به بیمار رسانده شود، ضربان قلب برقرار می ماند، در حالی که ممکن است فرد دچار مرگ مغزی شده باشد.

فرد مبتلا به مرگ مغزی در واقع شخصی است که به ‌علت آسیب گسترده به مغز قادر به ایجاد ارتباط با محیط اطرافش نیست، نمی‌تواند صحبت کند، نمی‌بیند و به تحریکات دردناک پاسخ نمی‌دهد. چنین فردی قادر به تنفس خودبه‌خودی هم نیست. فرد مبتلا به مرگ مغزی، با وجود آن‌ که ضربان قلب دارد، هیچ موج مغزی قابل ثبتی ندارد. ضربان قلب وی به کمک دستگاه تنفس مصنوعی و اقدامات نگهدارنده ادامه می‌یابد تا اعضای اهدایی جهت پیوند در شرایط مطلوب حفظ شوند. همانطور که گفته شد ضربان قلب به طور مصنوعی ادامه پیدا می کند و در نهایت تا 14 روز می توان ارگان های فرد مرگ مغزی را حفظ کرد. بعد از این مدت قلب می ایستد. این امکان وجود ندارد که بتوان فرد مرگ مغزی را مدت زمان طولانی تری با این روش زنده نگه داشت. تخریب ارگان ها در بدن با تولید سم همراه است، مغز تخریب شده و در نتیجه سم ترشح می کند که به روی گره قلب منتقل شده و آن را از کار می اندازد. این اتفاق در نهایت ممکن است 14 روز طول بکشد.

گاهی به علت قطع اکسیژن رسانی به مغز برای مثال خفگی یا ایست قلبی تنفسی بدون قطع خونرسانی همه سلول‌های مغز و ساقه مغز با هم تخریب شده و مرگ مغزی اتفاق می‌افتد. به دلیل تخریب کامل سلول‌ها در مرگ مغزی امکان بازگشت عملکرد سلول‌ها و بازگشت بیمار به زندگی، به هیچ عنوان وجود ندارد؛ که این تفاوت اصلی مرگ مغزی با کماست.

کما:

کما به نوعی کاهش سطح هوشیاری اطلاق می‌شود که  شخص به محرک‌های بیرونی و تحریک دردناک واکنشی نشان نمی‌دهد و یا واکنش بسیار ضعیف نشان می‌دهد و به نظر می‌رسد که فرد در  یک خواب طبیعی و معمولی به سر می برد. بیش از 50 % موارد ابتلا به کما مربوط به ضربه به سر و اختلال در سیستم مغزی می‌باشد

کما به علت آسیب دیدن مغز به وجود می آید. دلایل مختلفی باعث آن می‌شود از جمله افت شدید فشار خون، مننژیت، کمای دیابتیک یا اورمیک، آسیب به سر، هیپوکسی و ...

 

 

تشخیص کما:

  • فرد نمی‌تواند ارتباط برقرار کند
  • چشم‌های بیمار بسته می‌باشد.
  • رفلکس های ساقه مغز از بین رفته است.
  • عدم پاسخی به محرکهای دردناک، به جز حرکات رفلکس
  • اعضای بدن هیچ حرکت ارادی و غیر ارادی ندارند (حرکات رفلکسی بدن)
  • تنفس نامنظم

آیا کما احتمال برگشت دارد؟

کما، یک وضعیت اورژانسی بسیار جدی است و با توجه به ناحیه و محل و میزان آسیب مغز فرد ، ماندن در این حالت بین چند روز تا چندین سال متغیر می‌باشد. فردی که به کما دچار شده است، ممکن است به زندگی برگردد.

 

زندگی نباتی:

در حالت زندگی نباتی فرد نفس می‌کشد، فشار خون طبیعی دارد، ، اما قادر به پاسخ به محرک‌های محیطی نیست.

سه معیار اصلی جهت تشخیص زندگی نباتی که در سال 1994 طرح شد نشان داد که این افراد دچار حس فقدان آگاهی از خود یا محیط، عدم تعامل با دیگران  یا عدم درک می‌باشند. این افراد هیچ نشانه ای از عملکرد قشر مغز را نشان نمی‌دهند.

 تفاوت اصلی بین "کما" و " زندگی نباتی" این است که در زندگی نباتی گاهی چشم‌های فرد باز است و حتی به نظر می‌رسد "بیدار" هستند. آنها ممکن است قسمت هایی از بدن خود را حرکت دهند، اما این حرکات ارادی نیست.

فردی که در حالت "زندگی نباتی" قرار دارد، ممکن است:

  • چشمان خود را باز کند
  • در فواصل منظم از خواب بیدار شود و یا بخوابد
  • رفلکس‌هایی مانند چشمک زدن یا عقب کشیدن دست در صورت فشار شدید، داشته باشد.
  • توانایی تنظیم ضربان قلب و تنفس خود را بدون کمک را داشته باشد.

 

 

علت ایجاد " زندگی نباتی" :

در صورت کمبود اکسیژن در مغز به علت ضربه یا مسمومیت عملکرد مغز متوقف می‌شود و تنها ساقه مغز به فعالیت خود ادامه دهد، در این حالت فرد دچار حالت "زندگی نباتی" می‌شود. در چنین وضعیتی فرد خودآگاهی و توانایی ارتباط با محیط اطراف را از دست می‌دهد، اما عملکرد قلب و سیستم تنفس همچنان ادامه می‌یابد.

اما این فرد هیچ واکنش معناداری از قبیل دنبال کردن یک شی با چشم یا پاسخ به صدا نشان نمی‌دهد. آنها همچنین هیچ نشانه‌ای از تجربه احساسات را ندارند.

اگر تشخیص داده شود فردی در حالت "زندگی نباتی" است، بهبودی بسیار بعید است اما غیرممکن نیست.

باید توجه داشت که :زندگی نباتی، با مرگ مغزی کاملا متفاوت است.