معرفی واحد مددکاری در شبکه اهدای اعضا و نسوج

 

مفهوم مرگ مغزی برای خانواده عمدتا مفهومی پر تناقض و ابهام بوده و در واقع مواجه شدن با تشخیص مرگ مغزی یکی از عزیزان برای خانواده به معنی وارد شدن در فضایی پر از چالش، تضاد، ابهام و تعارض همراه با حس دردناک سوگ قریب الوقوع است که با بروز عواطف غم افزای سوگ و بعضا واکنش های روانشناختی دفاعی نیز پیچیده تر می شود. این لحظات دشوار و پیچیده با درخواست اهدای اعضای فرد مرگ مغزی از خانواده تشدید شده و بار هیجانی زیادی به خانواده وارد می کند. اسکو در مطالعات متفاوت به این نتیجه رسید که مرگ ناگهانی عضو خانواده و بحث در مورد اهدای عضو فشارهای خاصی را بر وابستگان تحمیل نموده و در این زمان آنها را از نظر عاطفی و شناختی مستعد آسیب می کند. راسین در مطالعه ای بر روی خانواده هایی که به برداشت عضو فرد مرگ مغزی خود رضایت داده بودند، به این نتیجه رسید که فقدان درک خانواده از مرگ مغزی و اینکه آنها مرگ مغزی را همانند مرگ واقعی نمی دانستند، منجر به ایجاد تجربه ناخوشایند و مشکلاتی بعد از رضایت به اهدا شد در مطالعه ای خانواده های فرد مرگ مغزی شده ابراز نمودند که در ابتدای اعلام خبر مرگ مغزی، تصمیم گیری برایشان مشکل و همراه با شک و دودلی بوده است و به تشخیص مرگ مغزی فامیل خود نمی توانستند اطمینان کنند و این را ناشی از ارائه اطلاعات ناقص از طرف تیم درمانی می دانستند .

توجه به شرایط روانی خانواده و نیازهای هیجانی آنها توسط متخصصین می تواند خانواده را برای طرح بحث اهدا آماده کند. اعضای تیم درمان باید نسبت به حساسیت ها و واکنش های خانواده آگاه باشند و عکس العمل مناسب نشان دهند. مطالعات نشان داده یکی از عوامل تاثیرگذار بر اعلام رضایت خانواده نحوه برخورد کادر درمان و پرسنل بیمارستان با خانواده است وقوع مرگ مغزی یکی از مواردی است که تیم درمانی را در بخش های مراقبت ویژه دچار استرس می کند و در این شرایط می توانند آشفتگی روحی خود را به خانواده فرد مرگ مغزی منتقل نمایند.

علاوه بر نحوه رفتار اعضای تیم درمان عوامل فردی، بین فردی و موقعیتی دیگری نیز می تواند در تصمیم گیری خانواده در خصوص اهدا موثر باشد. برخی اعتقادات مذهبی، استرس و خلق ناپایدار خانواده در زمان شنیدن خبر بد، اعتقاد به حفظ یکپارچگی بدن و نگرانی نسبت به بی احترامی به بدن فرد، انتظار وقوع معجزه برای برگشت عملکرد مغز، نگرانی از فروش اعضای بدن، فرسودگی ناشی از مراقبت طولانی مدت، عدم شناخت گیرنده عضو و میزان اطلاعات دریافت شده درخصوص مرگ مغزی و اهدا می تواند فرایند رضایت گیری را با مشکل مواجه کند . از سوی دیگر عواملی نظیر تجربه مثبت قبلی از اهدا، اطلاع از قصد فرد مرگ مغزی شده در خصوص اهدا، توافق کامل بین اعضای خانواده، کسب اطلاعات کامل و قابل اعتماد، اعتقاد به ارزشمندی اهدا برای حیات بخشی به فرد دیگر و حمایت روانی مناسب از خانواده قبل از رضایت گیری در اعلام رضایت خانواده موثر بوده اند.    

همچنین آمادگی ذهنی اعضای خانواده و پذیرش مرگ مغزی از جمله عوامل موثر در اهدا عضو است. مطالعات نشان می دهند دادن فرصت زمانی به خانواده برای پذیرش مرگ عزیزشان قبل از درخواست اهدا عضو، می تواند به نحو چشمگیری بر اعلام رضایت خانواده موثر باشند. شناسایی اعضای کلیدی تاثیرگذار در شبکه خویشاوندی و اجتماع خانواده نظیر بستگان، دوستان، پزشکان معتمد، روحانیون و علما نیز می تواند به عنوان میانجی های تاثیرگذار بر تصمیم گیری، فرایند رضایت گیری را تسهیل کند.

مددکاران اجتماعی یکی از اعضای تیم تخصصی اهدا هستند که از ابزارهایی چون ارزیابی، حمایت یابی، مشارکت در تیم درمان، مشاوره، مداخله در بحران و مهارت های ارتباطی بهره می گیرند تا خانواده فرد مرگ مغزی شده را در شرایط فقدان ناگهانی، اندوه و سوگ یاری رسانند . در برخی از کشورها مددکاران اجتماعی به عنوان هماهنگ کننده های اهدا از ابتدای فرایند تشخیص مرگ مغزی تا رضایت گیری و حمایت های روانی اجتماعی پس از آن مسئولیت کامل ارتباط با خانواده فرد مرگ مغزی شده را به عهدا دارند . آنها به عنوان متخصصان پویایی خانواده، میانجیگری و سوگ و داغداری به طور مناسب در تیم اهدا قرار می گیرند تا نه تنها فرایند دریافت رضایت آگاهانه از نزدیکان فرد مرگ مغزی شده را به خوبی هدایت کنند، بلکه کلیت خانواده را در تصمیم گیری یاری رسانند . اگرچه این مطالعات بر حمایت روانی اجتماعی خانواده اهداکننده حین فرایند رضایت گیری تاکید کرده اند ولی تاکنون مطالعه ای درخصوص نیازهای روانی اجتماعی خانواده ها در ماه های بعد از اهدا انجام نشده است. تجربیات میدانی نشان می دهد با توجه به بافتار جامعه ایران، بسیاری از خانواده های اهداکننده تا ماه ها پس از اهدا نیاز به حمایت دارند، به ویژه اگر سرپرست خود را از دست داده باشند.

در این پروتکل سعی شده است با توجه به اهمیت نقش حمایتی مددکاران اجتماعی در فرایند اهدا عضو، شیوه عمل مددکار اجتماعی در مراحل مختلف قبل اهدا، حین اهدا و پس از اهدا بر اساس چارچوب های حرفه ای مددکاری اجتماعی بیان شود. بی تردید اجرای این پروتکل تنها توسط مددکاران اجتماعی دانش آموخته این رشته و با تکیه بر دانش و مهارت های مددکاری اجتماعی امکان پذیر خواهد بود.

 

اهداف مداخله

 

  • پیشگیری از اختلال سوگ و درمان نشانگان اختلال سوگ در اعضای BDCF
  • تقویت شبکه حمایتی در BDCF 
  • توانمندسازی BDCF برای تأمین معاش خود
  • دستیابی BDCF به عملکرد عادی با تأکید بر تعامل بین فردی و ارتباط مراقب-کودک
  • انطباق کودکان و نوجوانان عضو BDCF با شرایط جدید

 

برگرفته از راهنمای مداخلات تخصصی مددکاری اجتماعی در فرایند اهدای عضو وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی