اهدای عضو آخرین خواسته زن جوان
برای همین وقتی مرگ مغزی شد، تصمیم گرفتیم طبق خواسته خودش اعضای بدنش را اهدا کنیم.» این حرف های مردی است که چند روز قبل خواهرش در حادثه ای هولناک دچار مرگ مغزی شده و اعضای بدن او به چندین بیمار نیازمند اهدا شد.این زن 42ساله که مهری احسانی نام داشت و مادر دختر و پسری 10 و 14ساله بود، صبح چند روز قبل همراه اعضای خانواده اش سوار بر خودروی شان شدند تا به سمت کرج بروند.
«خواهرم چند روز پیش از حادثه قرار بود کارت اهدای عضو بگیرد؛ اما قسمت نشد. برای همین وقتی مرگ مغزی شد، تصمیم گرفتیم طبق خواسته خودش اعضای بدنش را اهدا کنیم.» این حرفهای مردی است که چند روز قبل خواهرش در حادثهای هولناک دچار مرگ مغزی شده و اعضای بدن او به چندین بیمار نیازمند اهدا شد.
این زن 42ساله که مهری احسانی نام داشت و مادر دختر و پسری 10 و 14ساله بود، صبح چند روز قبل همراه اعضای خانوادهاش سوار بر خودرویشان شدند تا به سمت کرج بروند. آن روز جمعه و جاده کمی خلوت بود. درحالیکه بچهها روی صندلی عقب خواب بودند، پدر و مادرشان مشغول صحبت با یکدیگر بودند. کمی از مسیر طی شده بود که ناگهان یک کامیون از کنار آنها رد شد و از قسمت بارش وسیلهای سقوط کرد و روی کاپوت خودروی آنها افتاد. چند لحظه از این اتفاق گذشته بود که ناگهان بهدلیل کج شدن لبه کاپوت و سرعت زیاد باد، کاپوت باز شد و به سمت شیشه ماشین برگشت. برخورد کاپوت با شیشه، آن را خرد کرد و تکههای ریز شیشه بهصورت زن جوان و شوهرش پاشید. در این شرایط راننده دیگر دید نداشت و نمیتوانست جلو را ببیند. او فورا فلاشر ماشین را زد و در همان خط سرعت توقف کرد. او فورا از ماشین پیاده شد و پشت آن رفت و با علامت دست از راننده خودروهایی که از راه میرسیدند میخواست که احتیاط کنند. هرچند چند راننده او را دیدند و مسیرشان را تغییر دادند اما ناگهان یک خودروی سمند که سرعت زیادی داشت از راه رسید و ابتدا به مرد جوان و سپس به پشت خودروی این خانواده کوبید. ضربه اصلی به سمت راست ماشین اصابت کرده بود. جایی که پسر نوجوان روی صندلی عقب و مادرش روی صندلی جلو نشسته بودند. این پسر بر اثر برخورد مصدوم شد و پدر خانواده نیز به گاردریل کنار جاده کوبیده و بیهوش شد و روی زمین افتاد. زن جوان با زحمت خودش را از ماشین بیرون کشید اما با دیدن پیکر خونین شوهر و پسرش ناگهان از هوش رفت و روی زمین افتاد.
مرگ مغزی در صحنه تصادف
دقایقی بعد وقتی امدادگران حادثه دیدگان را به مرکز درمانی رساندند هرکدام شرایط متفاوتی نسبت به یکدیگر داشتند. دختر خانواده دچار کوفتگی شده بود. پسر نوجوان کتفش شکسته بود. پدر خانواده دچار شکستگی در چند عضو شده بود اما مادر خانواده با وجود اینکه به ظاهر دچار مصدومیت سنگینی نشده بود اما بهدلیل فشار عصبی سکته کرده و دچار مرگ مغزی شده بود. هیچکس باورش نمیشد این زن از این تصادف شدید جان سالم به در برده اما بهدلیل سکته دچار مرگ مغزی شده باشد. در این شرایط بود که اعضای تیم فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا برای راضی کردن خانواده بیمار مرگ مغزی با خانوادهاش وارد گفتوگو شدند و توانستند آنها را راضی کنند. در این شرایط بود که 2روز پس از حادثه پیکر این زن به بیمارستان سینا منتقل شد و کلیهها، کبد و نسوج او جداسازی شده و به چندین بیمار نیازمند که از مدتها قبل در صف دریافت اعضای پیوندی بودند اهدا شد.
آخرین خواسته
حبیب احسانی، برادر این ایثارگر میگوید: خواهرم از چند روز قبل از حادثه به دنبال گرفتن کارت اهدای عضو بود. او دوست داشت که اگر روزی دچار حادثه شد اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شود اما نتوانست در زمان حیاتش کارت اهدای عضو دریافت کند. وقتی این موضوع را برای پدر و مادرم تعریف کردیم آنها راضی به اهدای عضو شدند تا او به آخرین خواستهاش برسد.
ارسال نظر