یک ماه پس از مادر شدن
یادگار کوچکت، دخترت، اردیبهشت ما شد...
لا به لای زیرزمین خاطرهها، چشمم به تکه روزنامهای خورد که هنوز بهخاطر وجود اسم مهرنوشم، رنگ و بو داشت.
میتوانستم ساعتها به اسمش زل بزنم و به یاد بیاورم چگونه عروس اردیبهشتیام، جهنم این دنیا را به جان خرید تا بشود ملکهی آرزوهای دیگری؛
تا بتپد در سینهی آنی که مرا بار دگر مادر کرد،
چه بهتر ازینکه مرا بارها مادر کردی ؟
دخترکم،
یادگار کوچکت، دخترت، اردیبهشت ما شد.
مهر تو را به یادگار دارد.
گرچه ۹۴، سال بیبهار من بود و دیگر ندارمت امّا،
تو ماندی و ماندگار شدی؛
جان دادی به آنهایی که بهشت این دنیا را باور نداشتند.
میبینم تو را در تن و جان دیگری،
که نگاه خدا و بنده نوازیاش غیر این نباشد ...
- نویسنده: نگار جلالوند
ارسال به دوستان