کودک معصوم من
لالا لالا خبر لالا، شده فصل سفر بابا..
لالا لالا خبر لالا، شده فصل سفر بابا
یکی رفت و یکی اومد، لالا چشما به در لالا
لالا لالا خبر اومد، پرنده از سفر اومد
یکی بال و پرش وا شد، یکی بی بال و پر اومد
کودک معصوم من
دیگر غصه نبودنت را نخواهم خورد.
چرا که از این به بعد این خاک است که مادرانه در گوشت لالایی میخواند و تو را به آغوش خواب دعوت میکند.
میدانم تو دیگر نمیآیی. آخر این بار رفتنی را انتخاب کردی که آمدنی ندارد.
ما این را هم میدانم که این رفتن تو، آمدن خیلی ها را به دنبال دارد.
تو راه اهدای عضو را برگزیدی و خاک هم خوب از چنین مهمانانی استقبال میکند.
ارسال به دوستان